آریا جونیآریا جونی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
یکی شدن مامان وبابایکی شدن مامان وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
تولد بابا جونیتولد بابا جونی، تا این لحظه: 43 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره
تولد مامانیتولد مامانی، تا این لحظه: 32 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

در مورد آقا آریا صفری

شبهای قدر

  شب قدر است و دلم سرشار از عشق ديدار شب قدر است شب عشق بازي با خدا شب ربنا گفتن و پرواز تا خدا التماس دعا... ...
25 تير 1393

آریایی ومریضی

جمعه هفته پیش رفتیم جنگل ساعت 6:30 بعداز ظهر حرکت کردیم قرار شد که شب روتوی جنگل به همراه خانواده عمو شایگان و عمو محمد رضا باشیم. ساعت 8 رسیدیم و بساط چادر و آتیش را به پا کردیم . بابا جونی ،داداش آرمان و عمو محمد رضا برای تهیه آب رفتند .بقیه هم موندیم شام رو حاظر کنیم شماهم که بعد ازکوهپیمایی زیاد زود خوابت برد .بردمت توی چادر،  بابایی اینا کلی دیر کردندکم کم داشتیم نگرانشون میشدیم .آخه یه آب آوردن 3ساعت طول میکشه ؟ساعت حدود 11:30بود که دیدیم اومدن .نور روشناییمون ماه تو آسمان  همون آتیشی بود که روشن کرده بودیم .وداخل چادر زیاد دید نداشت . من هر از گاهی بهت سر میزدم ولی متوجه نشدم که تب کردی  بعد از اینک...
24 تير 1393

آریا ودوستان

این آقای خوشتیپ رو که میبینید آقا محمد مهدی هست دوست آریا جونی آریا ،محمد مهدی و مادر بزرگش این خانومی هم فاطمه جونی  آریا و دوست عزیزش آقا سینا  ...
23 تير 1393

اتفاقات خوب

توی این ماه یه سری اتفاقات خوب اتفاق افتاد. اول از همه بعد از 8سال قراره که ما هم صاحب خونه بشیم .دوم اینکه  کارهای باباجونی هم جور در اومده  . یه روز برای کار اداری  با بابا جونی ،به اداره آموزش پرورش کل (رشت ) رفته بودیم شما باهمه کارکنان اداره سلام علیک میکردی  ودست میدادی  همه از کار شما خوششون اومده بود که 2تا کتاب هم بهت جایزه دادن ،ای بلا که قلب همه رو از جا میکنی   بعد با  باباجونی اومدیم ادارشون وشما تو اتاق فناوری  شروع کردی به خلق آثار هنری بعد بابا جونی برای کاری پیش رئیس ادارشون رفت شماهم با بابایی رفتی ، نقاشی رو که کشید...
22 تير 1393